22 ماهگي
اين روزا ايپك خيلي خيلي شيطون شده دائم در حال دويدن دور خونه ست زود حوصله ش سر ميره دوست داره برم توي اتاق ش بشينم اونم در اتاق شو مي بنده كه من بيرون نرم بعداسباب بازي هاش و مياره با هم بازي كنيم،حرف زدنشم كامل شده تقريبا همه ي كلمه رو درست ميگه ،وقتي يه چيزي مي گم من منظورش و متوجه نمي شم ازاش مي پرسم اين و يا ...تا به منظوره برسم خوشحال مي شه و مي گم آفَيين وقتي باباش از سركار مياد جيغ مي زنه بابااِ خُشِل،چون اين جا هوا داره كم كم گرم مي شه مجبوريم فقط شبا بريم بيريم ايپك عاشق پارك و جامپينگه ديگه كاملا توي سرسره و چامپينگ حرفه اي شده دو تا دوست جديد هم پيدا كرده آدرين و هانيه
دخترم دو تا دندون نيش بالا شو هم در اومد،عشق مامان مثل گربه موقع خواب گربه ملوسه مي شه صورتش رو بازوهام مي زاره بوسم مي كنه تا خوابش ببره
جمعه عصر برديمش سرزمين عجايب ايپك براي اولين بار سوار چرخ و فلك و قطار شد كلي تجربه ي جديدپيدا كردقربون اين بيست و دو ماهه ي شيرين زبون م برم من كه يك لحظه طاقت دوري ش و ندارم مهمترين اتفاق غذا خردن ايپك بود هميشه پلو دونه دونه مي خورد منم مجبور بودم بهش غذاي ميكس شده بدم ولي برأي اولين ظهر ايپك عزيزم ناهار پلو و ماهي خورد(4ارديبهشت)